سیییییییییییییییییییییلام :
من م ه ل ا بر می گردم .
راستش تصمیمم برای رفتن جدّی بود ولی ، دوستان شرمنده کردن و اشک از چشمای بنده جاری کردن
، که آخه تو دختر با معرفت (وای خدا جون
)کجا می خوای بری ؟
و یک نفر هم که می خوان پز بدن در آینده ای نه چندان دور ، دکتر خواهند شد ، می خواستن دست به عمل ناشیانه ای به اسم یوناتانزی (امیدوارم درست گفته باشم ) بزنن و ما رو در منگنه قرار دادن
پس علی ایلحال (امیدوارم درست گفته باشم ، از توی جیم کش رفتم) تا من این جا پیش دوستای گلم هستم ، دنیا رو عشق ِ. برگشتم با کلی شور و انرژی ، مخصوصا الان که امتحان هامون تموم شده
.
ر